دانلود تحقیق درمورد سلطنت خشايار شاه
با دانلود تحقیق در مورد سلطنت خشايار شاه در خدمت شما عزیزان هستیم.این تحقیق سلطنت خشايار شاه را با فرمت word و قابل ویرایش و با قیمت بسیار مناسب برای شما قرار دادیم.جهت دانلود تحقیق سلطنت خشايار شاه ادامه مطالب را بخوانید.
نام فایل:تحقیق در مورد سلطنت خشايار شاه
فرمت فایل:word و قابل ویرایش
تعداد صفحات فایل:18 صفحه
قسمتی از فایل:
خشايارشا در سن سي و شش سالگي به سلطنت رسيد و در آغاز سلطنت شورشي را که در مصر برپا شده بود فرونشاند و بعد به بابل رفت و شورشهاي آنجا را نيز سرکوب کرد. در اين جنگ قسمت اعظم بابل ويران گشت.
خشايارشا در صدد استفاده از اختلافات داخلي يونانيان نبود و نميخواست به اين کشور حمله کند. اما اطرافيان وي از جمله مردونيه داماد داريوش شکست ماراتن را مايه سرشکستگي ايران ميدانست و خشايارشا را به انتقام فراميخواند. يونانيان مقيم دربار ايران نيز که از حکومت اين کشور ناراضي بودند از خشايارشا درخواست ميکردند که به يونان يورش برد. در آنزمان در يونان حکومتهاي مستقلي با عنوان دولت شهر بر هريک از بلاد اين کشور حکمراني ميکرد.
سرانجام خشايارشا به قصد حمله به يونان به کاپادوکيه واقع در آسياي صغير رفت و اين شهر را مرکز ستاد فرماندهي خود قرار داد. وي سه سال تمام به تجهيز سپاه مشغول شد و در نهايت سپاه بزرگي که بنا به گفته هرودوت در آن، ۴۶ گونه نژاد و قوم مختلف حضور داشتند بسيج کرد و در بهار ۴۸۰ قبل از ميلاد به سوي يونان حرکت کرد. عربها، هنديها، پارسها، مادها، سکاها، فنيقيها، مصريها و حتي ساکنان جزاير خليج فارس نيز در اين لشکرکشي حضور داشتند. البته لازم بذکر است که مورخان يوناني در مورد تعداد افراد قشون ايران در اين لشکرکشي راه مبالغه نمودهاند و گاه تا پنج ميليون نفر نيز ذکر کردهاند اما بنا به نوشته ساير مورخان تعداد افراد سپاه خشايارشا پانصدهزار نفر بوده که البته همه آنها سرباز نبوده و بسياري آشپز و ملوان و ... در اين ارتش خدمت مينمودند.
نوشتار اصلي: نبرد ترموپيل
به ابتکار خشايارشا پلي از قايق بر روي بغاز داردانل ساختند که نيروي زميني ايران توانست از روي آن عبور کرده و وارد خاک يونان شود. در ابتدا خشايارشاه با پادشاه کارتاژ(Carthage)صلح کرد تا وي يونانيان را همراهي نکند. علاوه بر اين، تعداد زيادي از يونانيان به ارتش خشايارشاه پيوستند از جمله مردم منطقه تسالي(Thessaly) اما در همين هنگام طوفاني سهمگين وزيد و به کشتيهاي ايران خسارت وارد کرد. سرانجام در درياي آرتمزيوم(Artemisium) بين کشتيهاي دو سپاه جنگ درگرفت و يونان شکست خوردند. نبرد ديگر در تنگه ترموپيل(Thermopylae) در گرفت که به علت تنگي جا نيروي ايران با مقاومت آتنيها و اسپارتيها که براي نخستين بار باهم متحد شده بودند مواجه شد. سرانجام يک يوناني به ايرانيان که در آستانه شکست بودند راهي را معرفي کرد که به پشت تنگه ميرفت. يونانيان با آگاهي از اين خيانت گريختند و فقط لئونيداس(Leonidas)(حاکم اسپارت) بهمراه سيصد اسپارتي که به اجبار مانده بودند (پاورقي ۳) همگي کشته شدند(پاورقي ۱). سپاه ايران بعد از اين جنگ آتن را به تصرف درآورد و کاخ آکروپوليس در زمان جنگ نابود شد ولي معبد آکروپوليس و خانههاي شهر به دستور خشايارشاه به سربازانش سالم ماند.
پس از آن يونانيان اقدام به مشورت نمودند يکي از بزرگان آتن به نام تميستوکلس(Themistocles) معتقد بود که در جزيره سالاميس(Salamis) به دفاع بپردازند اما ساير يونانيان ميگفتند که بايد در تنگه کورينت(Corinth) مقاومت کرد. تميستوکلس که ديد نميتواند نظر خود را به ديگران بقبولاند نامهاي به شاه ايران نوشت و خود را از طرفداران يونان نشان داده گفت که چون آنان قصد فرار دارند وقت آن است که سپاه پارس آنان را يکسره نابود کند. خشايارشا پيغام را راست انگاشته ناوگان مصري تحت فرماندهي ايران جزيره پنسيلوانيا را تسخير کرد. يونانيان در جزيره سالاميس گير افتادند و بنابراين گفتند يا بايد در همين جا مقاومت کنيم يا نابود شويم و اين همان چيزي بود که تميستوکلس ميخواست.
نيروي دريايي ايران برخلاف کشتيهاي يوناني که آرايش صف را اختيار کرده بودند به دليل تنگي جا بطور ستوني اقدام به حمله کرد و ناگهان زير آتش نيروهاي دشمن قرار گرفت. جنگ تا شب ادامه داشت و در اين جنگ بيش از نيمي از کشتيهاي ايران نابود شد و بنابراين سپاه ايران اقدام به عقب نشيني کرد. يونانيان که ابتدا متوجه پيروزي خود نشده بودند در صبح روز بعد با شگفتي ديدند که از کشتيهاي ايراني خبري نيست! تميستوکلس بعد از اين پيروزي گفت: «حسادت خدايان نخواسته که يک شاه واحد بر آسيا و اروپا حکمراني کند.»(پاورقي ۲)
در همين زمان خشايارشا اخبار بدي از ايران دريافت کرد و بنابراين اقدام به مشاوره با سرداران خود نمود. نظر مردونيه اين بود که خود وي با سيصد هزار سپاهي براي تسخير کامل يونان در اين سرزمين باقي بمانند و خود خشايار شاه به ايران بازگردد. شاه اين نظر را پذيرفت ولي در زمان بازگشت تعداد زيادي از اسبان و سپاهيان وي در اثر گرسنگي و بيماري مردند.