دانلود تحقیق درمورد تحلیل فرایند عفو مجنی علیه در پرتو مبانی فقهی و اصول حقوقی
با دانلود تحقیق در مورد تحلیل فرایند عفو مجنی علیه در پرتو مبانی فقهی و اصول حقوقی در خدمت شما عزیزان هستیم.این تحقیق تحلیل فرایند عفو مجنی علیه در پرتو مبانی فقهی و اصول حقوقی را با فرمت word و قابل ویرایش و با قیمت بسیار مناسب برای شما قرار دادیم.جهت دانلود تحقیق تحلیل فرایند عفو مجنی علیه در پرتو مبانی فقهی و اصول حقوقی ادامه مطالب را بخوانید.
نام فایل:تحقیق در مورد تحلیل فرایند عفو مجنی علیه در پرتو مبانی فقهی و اصول حقوقی
فرمت فایل:word و قابل ویرایش
تعداد صفحات فایل:35 صفحه
قسمتی از فایل:
چکیده
در قوانین بـعد از انـقلاب،گاه مـقرراتی تصویب شده که حتی با مصوبات چند سال قبل از خود نیز به کلی مغایر اسـت. تأسیس مصرحه در ماده 862 قانون مجازات اسلامی سال 0731 از جمله ضوابطی است که در جهت عکس پیـام نهاد سلف خود،ماده 45 قانون حـدود و قـصاص سال 2631،به تصویب رسیده است.قانون جدید،برخلاف مفاد قانون گذشته میگردید:«چنانچه مجنی علیه قبل از مرگ جانی را از قصاص نفس عفو نماید حق قصاص ساقط میشود و اولیای دم نمیتوانند پس از مرگ،مطالبه قصاص نمایند.»
بررسی و تطبیق در نهاد سابق و لا حق و مـنابع فقهی مغذّی آنها از یک طرف و مقایسه تأسیس مقرّر در ماده 862 قانون مجازات اسلامی با سایر نهادهای مشابه و همچنین اصول کیفری از جهت دیگر،این نکته را به ذهن متبادر مینماید که قانون مزبور با نهاد رضایت و یـا اذن قـبل از وقوع جرم در برخی جرایم،با گذشت بعد از تحقق بزه در جرایم قابل گذشت، با عفو عمومی که مستلزم تصویب قانون و در جرایم و شرایط خاصی قابل اعمال است و عفو اختصاصی که صرفا موجب تعدیل و تخفیف مـجازات مـیباشد و اثری در تخفیف جرم و توصیف آن ندارد،انطباق نداشته و کاملا متفاوت است.قاعده موصوف نه از عوامل توجیهکننده جرم و نه از عوامل رافع مسئولیت کیفری و نه عامل معافیت از کیفر تلقی میگردد؛بلکه نهادی منحصر به فرد و ویژه بـه حـساب میآید.این تأسیس از لحاظ ماهیت نیز چندان با قواعد و مسلمات فقهی و حقوقی هماهنگ نمیباشد؛زیرا در تعلق بالذات حق قصاص نفس به مجنی علیه به دلیل عدم تحقق قتل و تعارض با قاعده«اسقاط ما لم یـجب»تردید اسـت و از طـرفی تملک میت محال بوده و امـکان اسـتیفای حـق قصاص برای میت قابل تصور نیست. اعلام عفو،مستلزم اراده،اختیار و شرایط جسمی و روانی مناسب و متعارفی است که یک فرد بزه دیده و مصدوم در حـالت احـتضار چـنین اوصافی را ندارد.ضمن آنکه اصولا تا پیش از رسیدگی و احـراز مـجرمین و صدور حکم چگونه میتوان فردی را مورد عفو قرار داد؟بنابراین،با وصف اینکه تأسیس موصوف شاید از لحاظ عملی مانع بسیار قوی در اجـرای مـجازات قـصاص نفس و عملی انسانی تلقی گردد؛به دلیل مغایرت با برخی اصـول کیفری بهزعم نگارنده محملی برای بقا ندارد.
مقدمه
تحول در امر قانونگذاری و تغییر سیاست کیفری،از پدیدههای عادی و اساسا برای پاسخگویی بـه نـیازهای عـینی و ملموس جوامع بوده و امری ضروری تلقی میگردد.
در این راستا،قانونگذار مقتضیات ملی و فـراملی را مـدنظر قرار داده و با تکیه بر مطالعات اجتماعی و اقتصادی،براساس منطق و خرد علمی،به تصویب مقررات جدید یا اصلاح ضوابط گـذشته مبادرت مـیورزد تـا بدینسان،کاستیها و خلأهای تقنینی را مرتفع سازد.در مقررات مصوب سالهای اخیر کشور ما،متأسفانه قانونگذار،به ویـژه در امـور کـیفری(اعم از مقررات شکلی و ماهوی)کمتر به این اصول عنایت داشته است.نسخ،اصلاح،تغییر بدون مطالعه و کارشناسی قوانین و ابلاغ احـکام جدید کـیفری،موجب بـروز مشکلات بسیار عمیق گردیده است.این در حالی است که محاسبه میزان اضرار مادی و معنوی ناشی از ایـن تـغییرات،غیرممکن میباشد.
یکی از مصوبات چالشبرانگیز و مشکلساز را میتوان وضع ماده 862 قانون مجازات اسلامی دانست که متضمن حق عـفو مـجنی عـلیه است.این قانون در تعارض با نظر مشهور فقها بوده و از لحاظ علمی و عملی بسیار مشکلساز و در تناقض آشـکار بـا پیام ماده 45 قانون حدود و قصاص مصوب 1631 و نوعی چرخش غیرقابل توجیه در سیاست کیفری تـلقی مـیشود.مقنن در مـاده 862 قانون مجازات اسلامی مقرر میدارد:«چنانچه مجنی علیه قبل از مرگ،جانی را از قصاص نفس عفو نماید، حق قصاص ساقط مـیشود و اولیـای دم نمیتوانند پس از مرگ مطالبه قصاص نمایند.«این در حالیست که ماده 45 قانون سابق در مقام بیان قـاعدهای بـود کـه کاملا مخالف و معارض با پیام این ماده میباشد. قانون قبلی چنین مقرر میداشت:«با عفو مجنی عـلیه قـبل از مـرگ حق قصاص ساقط نمیشود و اولیای دم میتوانند پس از مرگ او،قصاص را مطالبه نمایند.»